۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

سلام، من اومدم...



سلام، حال همه ما خوب است اما تو باور نكن!
هميشه فكر مي كردم خيلي خنثي مي نويسم و از اين بابت خيلي ناراحت بودم. ولي انگار خيلي هم درست نبود. وبلاگ دوست داشتنيم رو قبل از اينكه حتي فيلتر كنن، از بيخ و بن حذف كردن! به خاطر جمله اي از "خسرو گلسرخي" كه تو اين چند سال اخير حتي صدا و سيما هم دادگاهش رو چنديدن بار پخش كرد!
دلم گرفت، نه به خاطر از بين رفتن تمام نوشته هام، بيشتر به خاطر اينكه دلم نمي خواد دوستايي رو كه تو اين چند وقت پيدا كردم "گم" كنم.
حالا به اجبار اسباب كشي كه نه! چيزي برام باقي نموند كه با خودم بيارم اينجا! يه خونه اجاره كردم اينجا و باز هم شروع كردم به نوشتن. باز هم خنثي مي نويسم، چون انگار اين روزها معني خنثي بودن هم فرق كرده!
پس تا فردا...