۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

 
 
سلام
اين روزا خيلي به ياد " دكتر شريعتي" هستم. تو وبگردي هام يه سري به وب سايتش مي زنم و مرورش مي كنم. انگار جاش اين روزها خيلي خاليه.
این شعر رو هم مرحوم "قیصر امین پور" عزيز در سالگرد درگذشت دکتر در خرداد ۱۳۶۹ سرود. حتماً همه ي دوستان خوندنش، ولي چندين باره خوندنش مي ارزه.
 
خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل این سقوط ناگذیر

                  آسمان بی هدف، بادهای بی طرف
                  ابرهای سربه راه، بیدهای سربه زیر

ای نظاره شگفت ای نگاه ناگهان
ای هماره در نظر ای هنوز بی نظیر

                  آیه آیه ات صریح سوره سوره ات فصیح
                  مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر

مثل شعر ناگهان مثل گریه بی امان
مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر

                 ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
                 با تو آشنا شدم با تو در همین مسیر

از کویر سوت و کور تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور دیدمت ولی چه دیر

                این تویی در آن طرف پشت میله ها رها
                این منم در این طرف پشت میله ها اسیر

دست خسته مرا مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر



۵ نظر:

پابرجا گفت...

شعر زيبايي بود!
اما زياد با عقايد دكتر شريعتي موافق نيستم!!

ناشناس گفت...

سلام خانم

دیر میام خدمتتون یه دنیا شرمندگی ولی با تقدیر و سرنوشت نمیشه جنگید
مشکلی دیگه که ناشی از فهم است برام بوجوداومدایکاش نمیفهمیدم ایکاش ....
بزرگترین درد شریعتی در اون زمان فهمش بود نه زندان/دربه دری/شکنجه .../یاحق

مهدی آرام نژاد گفت...

سلام
دکتر داشت صحبت می کرد ، یکی گفت من از اسلام اصلا خوشم نمیآد و...! دکتر گفت : شما مثل خانوم حامله ای صحبت می کنید که ویار داره اسلام مگه آلوچه هست که خوش بیاد یا نه !
مراد از این که همینطوری که آدم نباید از یه چیز خوشش یا بدش بیاد. و...راستی میدونستید که کویر رو یه شاهکار میدونند. از حسن سلیقه ات ممنون /
یا علی

Unknown گفت...

سلام باز باران....

شعری زیبا بود و یادش گرامی...

در ضمن من بعداز مدتها تونستم وبلاگم رو به روز کنم.....


سبز پاینده و استوار باشید....

حامد نهضت سبز...

باران گفت...

سلام باز باران جان
من كه تو نوشتن مطالب خنثي تبحر دارم ، نظر خنثي هم مي دم :
پست جالبي بود . موفق باشي