۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

زمستان است...


هوا سر شده، ولي خبري از برف نيست. انگار خدا باهامون قهر كرده! انگار...
تو اين هواي سرد و اين... فقط خوندن شعر "اخوان ثالث" عزيز مي چسبه با يه ليوان چاي گرم كنار شومينه...
انگار اين شعر خيال كهنه شدن نداره. هرچند تو پستهاي قبلي - وبلاگ خدابيامرزم - گذاشته بودم، ولي دلم نمياد دوباره نذارمش.


" زمستان "
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
به کراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک
چو دیدار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست ، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است...



تهران ، دی ماه 1334

۸ نظر:

noori گفت...

مریم جون سلام
میبخشید اگه برای خونه جدیدت تبریک نگفتم ..این مدت به وب خودم هم حتی سر نزدم
میدوارم تو این خونه جدید احساس امنیت و ارامش داشته باشی
اگه واسه اسمت معدوریت دار کامنتمو منتشر نکن
موفق باشی دوست خوبم

ناشناس گفت...

سلام
انگشتان سبزنوید بهار می دهد و شاهدگنجشک کوچولو بر روی شاخه های درخت است!بهار از شبکه ها نمی آید!
خنثی ترین/ یا علی

نیلبک گفت...

انتخاب خوبی بود.

آپم بفرمائید.

ناشناس گفت...

سلام. در این هوای سرد آذربایجان خیلی به دلم چسبید. دست شما درد نکند.

نهضت سبز گفت...

هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان ،
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،
درختان اسکلتهای بلور آجین .
زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ،
غبار آلوده مهر و ماه ،
زمستان است .

این احوال من در این زمستان است.....


سبز ،استوار و پاینده باشید....

حامد نهضت سبز

ز- حسین زاده گفت...

سلام این شعر خیلی به دلم می چسبد. چند با آن را خواندم و سیو کردم. دستتان درد نکند.

باران گفت...

سلام دوست جان
اميدوارم به خونه جديد عادت كرده باشي.
گرفتاري ام مربوط مي شه به تدوين اظهار نامه.ديروز فرستاديم دبيرخونه ولي تا آخر بهمن و روز ارزيابي بايد مدارك و مستندات 4 سال رو رديف كنيم .بعدش مي‌چسبم به دنياي مجازي ام
شاد باشي

ناشناس گفت...

1.چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
2.دشنام پست آفرینش